-
به خیابان شلوغی که نباید رفتیم
جمعه 21 مردادماه سال 1390 10:46
با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم به خیابان شلوغی که نباید رفتیم می شنیدیم صدای قدمش را اما پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم زندگی سرخی سیبی است که افتاده به خاک به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم آخریم منزل ما کوچه سرگردانی است در به در در پی گم کردن مقصد رفتیم مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم دیگر اصرار مکن باشد،...
-
جواب تشخیص هویت
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 16:43
خوب طبق سند زیر معلوم شد هادی سرافراز کدومه! ولی این قیافش دخترونه نیست؟!!! عکس مورد سوال
-
خانم! جسارت است ببخشید یک سوال
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 19:06
از چشمهای من هیجان را گرفته اید این روزها عجب خودتان را گرفته اید اردیبهشت نیست که اردی جهنم است لبهای سرختان که دهان را گرفته اید به چرت و پرت و فحش و ... ببخشید مدتی ست از شعرهام لحن و بیان را گرفته اید خانم! جسارت است ببخشید یک سوال با اخمتان کجای جهان را گرفته اید؟ خانم ! شما که درس نخواندید ....پس کجا کی دکترای...
-
مرگ را همچون شراب کهنه کم کم می فروخت
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 11:55
نرگس آتش پرستی داشت شبنم می فروخت با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر مرگ را همچون شراب کهنه کم کم می فروخت در تمام سالهای رفته بر ما روزگار شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت من گلی پژمرده بودم در کنار...
-
ماجرای سربازی رفتن خانم ها
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 11:42
صبحگاه: فرمانده: پس این سربازهها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !) کجان؟ معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند... سلام سارا جان سلام نازنین، صبحت بخیر عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر سلام نرگس سلام معصومه جان ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی......
-
قبل ازدواج بعد ازدواج
شنبه 15 مردادماه سال 1390 12:45
- قبل از ازدواج: مرد: دیگه نمی تونم منتظر بمونم زن: می خوای از پیشت برم؟ مرد: فکرشم نکن. زن: منو دوست داری؟ مرد: البته. زن: تا حالا به من دروغ گفتی؟ مرد: نه، چرا این سوال رو می پرسی؟ زن: منو مسافرت می بری؟ مرد: مرتب. زن: منو کتک می زنی؟ مرد: به هیچ وجه. زن: می تونم بهت اعتماد کنم؟ ۲- بعد از ازدواج: همین متن رو از...
-
صندلی داغ ۳
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 10:58
این سری دو نفر رای کافی (بالای ده رای) رو آوردند : توحید توانگر و جواد فاضلی این هفته توحید توانگر ، هفته بعد جواد فاضلی ولی اونایی که به "هرکی شما بگین" رای دادن که اسم کسی رو نگفتن!!! طبق مراسم قبلی تا جمعه ۲۱ام سوالاتونو بنویسید (البته انتظار ۶۰ رای نداشتم)
-
ای در نفست قونیه در قونیه اشراق
سهشنبه 11 مردادماه سال 1390 10:16
ای آینه ی هر چه غزل، هر چه قصیده دلبازترین پنجره ی رو به سپیده! ای در نفست قونیه در قونیه اشراق از دست خدا باده ی الهام چشیده ای گندم بی معصیت، ای عصمت معصوم دستان تو باغی ست پراز سیب رسیده هم جان تو از مستی و اخلاص ، لبالب هم شعر تو آمیزه ای از عشق و عقیده فیروزه ی بازار سخن، یوسف نایاب! یک شهر خریدار شماییم ندیده...
-
پیامک گرام!!!
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 23:10
پیامک گرام این یه سامانه وسیع انتقال داده ، اخبار و البته پیام هست که با حداقل ارتباط اعضا اطلاعاتو انتقال میده . اینطور که هرکسی توی یکی از این دایره ها به طور ثابت قرار میگیره و فقط با یک ، دو یا سه نفر ارتباط داره(که با فلش به هم وصل هستند) . مطمئناً هر کدوم از شما شماره یکی یا دو تا از همکلاسیاتونو دارید ، پس...
-
حذف صفر
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 22:42
اول لینک نظر دهی رسمی بعد: آخرین اخبار حذف صفر از واحد پول در ادامه مطالب جالب ترین اخبار: تعداد حذف صفر: چهار صفر (14319) 56% آیا با حذف صفر از پول ملی موافقید؟ 82% بلی (21078) استفاده از بانکداری الکترونیک : 58% بیش از 30 درصد (15024) 27- با کدامیک ازگزینه های زیر برای نامگذاری پول اصلی جدید(اسکناس) موافق هستید؟ 1%...
-
ز خاطر میبرد این رود وحشی بستر خود را
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 07:21
به صحرایی دگر خواهم نهاد امشب سر خود را ز خاطر میبرد این رود وحشی بستر خود را شبیه کودکی ماتِ خیابانهای تهرانم که ناغافل رها کردهست دست مادر خود را پشیمانیست پیشانینوشتم؛ پیش طالعبین عرق میریزم و پایین میاندازم سر خود را زمین سنگ صبورت نیست، آه ای ابر سرگردان مریز این گونه زیر دست و پا خاکستر خود را زمین...
-
اردو
سهشنبه 4 مردادماه سال 1390 11:07
سلام به بچه های گل م.شیمی... یه اردو گذاشتیم واسه همدان . 29 شهریور تا 2 مهر . هزینش هم علی الحساب 20000 تومن هست... ظرفیتش داره پر میشه .اگه میخواین بیاین همین امروز یا حداکثر تا فردا برین ثبت نام کنین.. واسه ثبت نام باید برین دانشکده خودمون.طبقه پنجم.دفتر معاوت آموزشی.پیش منشی دفتر خانم پاداش نیک....
-
در سفر تشنگی به آب رسیدیم
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 09:26
در سفر تشنگی به آب رسیدیم خسته تر از خستگی به خواب رسیدیم عشق طلوعی دوباره کرد و من و تو در شب ظلمت به آفتاب رسیدیم شعله یک حس ناشناخته گل کرد تا به تمنا، به التهاب رسیدیم آن همه دلبستگی به واژه بدل شد واژه به واژه به شعر ناب رسیدیم در تب تشویش، بین ماندن و رفتن ما به معمای بی جواب رسیدیم طاقت ماندن نبود و تاب جدایی...
-
تولدت مبارک
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 08:47
سعید صمیمانه یک قدم به سوی خاک رفتنتو تبریک میگم ، دیگه افتادی تو سرسره! البته یه سال بزرگتر شدن و عاقل تر شدنو و... رو هم تبریک میگم!!! ناراحت شدی،مهم نیست!
-
آتشفشان هسته ی ما را ندیده بود
شنبه 1 مردادماه سال 1390 11:58
او ساقه ی شکسته ی ما را ندیده بود سرشاخه های خسته ی ما را ندیده بود آن سوی استوای همیشه بهار ما پشت مدار بسته ی ما را ندیده بود از انجماد قطب شمالم خبر نداشت قطب جنوب خسته ی ما را ندیده بود چیزی از انزوای عمیق زمین نگفت منظومه ی گسسته ی ما را ندیده بود تنها به کشف پوسته ای ساده دست یافت آتشفشان هسته ی ما را ندیده بود...
-
جواب صندلی داغ 2
جمعه 31 تیرماه سال 1390 04:37
-
در سفر تشنگی به آب رسیدیم
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1390 11:38
در سفر تشنگی به آب رسیدیم خسته تر از خستگی به خواب رسیدیم عشق طلوعی دوباره کرد و من و تو در شب ظلمت به آفتاب رسیدیم شعله یک حس ناشناخته گل کرد تا به تمنا، به التهاب رسیدیم آن همه دلبستگی به واژه بدل شد واژه به واژه به شعر ناب رسیدیم در تب تشویش، بین ماندن و رفتن ما به معمای بی جواب رسیدیم طاقت ماندن نبود و تاب جدایی...
-
کدام جاده مرا می برد به خانه او
سهشنبه 28 تیرماه سال 1390 12:40
پر است خلوتم از یاد عاشقانه او گرفته باز دل کوچکم بهانه او نسیم رهگذر این بار هم نیاورده به دست قاصدکی نامه یا نشانه او مسافران همه رفتند و باز جا ماندم کدام جاده مرا می برد به خانه او در اشتیاق زیارت به خواب می بینم کبوترانه نشستم برآستانه او من و دو بال شکسته، من و دو دست نیاز چگونه پر بکشم سمت آشیانه او غروب ابری...
-
بدون شرح
یکشنبه 26 تیرماه سال 1390 07:28
-
یک فدم مانده زمین شوق تکامل دارد
شنبه 25 تیرماه سال 1390 09:25
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد ناخودآگاه به سوی تو تمایل دارد بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم مانده ام بیتو چرا باغچه ام گل دارد شاید این باغچه ده قرن به استقبالت فرش گسترده و در دست گلایل دارد تا به کی یکسره ، یکریز نباشی شب و روز ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز می خرم از پسرک هر...
-
قبله نما
شنبه 25 تیرماه سال 1390 09:11
امروز ساعت ۱۳:۵۷ خورشید دقیقا بالای کعبه است ؛ جهت سایه دقیقا پشت به قبله است میدونید که شاخص باید عمود باشه! میشه از وزنه آویرزان استفاده کرد!
-
از این دست عمری به سر برده ایم
شنبه 25 تیرماه سال 1390 09:02
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم چو گلدان خالی، لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم اگر داغ دل بود، ما دیده ایم اگر خون دل بود، ما خورده ایم اگر دل دلیل است، آورده ایم اگر داغ شرط است، ما برده ایم اگر دشنۀ دشمنان، گردنیم اگر خنجر دوستان، گرده ایم گواهی بخواهید، اینک گواه همین زخم هایی که نشمرده...
-
همه برای ایران رای دهیم!!!
جمعه 24 تیرماه سال 1390 11:51
persian/arabic golf http://www.persianorarabiangulf.com/index.php
-
صندلی داغ دو
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1390 20:10
از بقیه کسانی که تو صندلی داغ قبلی رای آوردنن ، فرنوش که در دسترس نیست ؛ نوبتشون میرسه به سعید طبق مراسم قبلی تا جمعه 31ام سوالاتونو بنویسید
-
تفاهم یک زوج موفق
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1390 19:58
از یک زوج موفق سوال کردم: دلیل موفقیت شما در چیست؟ چرا هیچ وقت با هم دعوا نمیکنید؟ آقاهه پاسخ داد: من و خانمم از روز اول حد و حدود خودمان را مشخص کردیم و قرار شد خانم بنده فقط در مورد مسائل جزئی حق اظهار نظر داشته باشه و من هم به عنوان یک آقا در مورد مسائل کلی نظر بدهم! گفتم: آفرین! زندهباد! تو آبروی همهی مردها را...
-
شک
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1390 19:56
هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده. شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت. متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ میکند. آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد...
-
free acount
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1390 11:56
با سلام به همه خلاصه ،چون چند تا از بچه ها می خواستن که فقط یه بار (مثلاً برای خاطراتشون) پست بذارن و دیگه نباشن ، تصمیم گرفتیم یه کاربر آزاد ایجاد کنیم. برای امتحان این کاربر آزاد ایجاد شده برای یه مدت نام کاربری و کلمه عبورو به بچه ها میدیم. چون فضای باز اینترنت امنیت نداره ، هر کی میخواتش بِگِه تا بهش بگیم! 1)این...
-
نجات
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1390 11:43
دوستی تعریف می کرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری در شمال اردبیل، به جای اینکه از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه! اینطوری تعریف میکنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی 20 کیلومتر از جاده دور شده بودم که ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم روشن نشد. وسط...
-
اقدام رفاهی مخابرات برای شهر وندان
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1390 11:42
-
new icon
دوشنبه 20 تیرماه سال 1390 21:34
بچه ها به کنار tab و http توجه تان را جلب میکنم