50000 تلخ

بازدید از این همه هم گذشت ولی سکوت خفه کننده ای کل وبلاگو گرفته.بچه ها یه نظری،فحشی،لنگه کفشی چیزی 


احوال پرسی

سلام خوبین؟ ایشالا که تابسون خوبی رو گذروندین.

نمیدونم ولی امیدوارم این 2 ترم با 6 ترم قبلی فرق کنه.

ینی امیدوارم شمام بخواین که یکم عوض بشیم.میخواین؟ نمیخواین؟؟ 

خلاصه این ترم برا اکثر بچه ها بخصوص کنکوریاا شدید سرنوشت سازه .بازم امیدوارم که همگی موفق بشیم.و ی امید شاید الکی که وقت استراحت ی سری به وبلاگ خودتونم بزنید.البت شمام حق دارین من زیادی امید دارم  

و حرف آخر :"امید بعد از روح از تن جدا میشه "


...


پدر روزنامه می خواند، اما پسر کوچکش مدام مزاحمش می شد. حوصله پدر سر رفت و صفحه ای از روزنامه را که نقشه جهان را نمایش می داد - جدا و قطعه قطعه کرد. آن به پسرش داد و گفت: "بیا کاری برایت دارم. یک نقشه دنیا به تو می دهم، ببینم می توانی آن را دقیقا همان طور که هست بچینی؟" و دوباره به سراغ روزنامه اش رفت؛
می دانست پسرش تمام روز گرفتار این کار است. اما یک ربع ساعت بعد، پسرک با نقشه کامل برگشت. پدر با تعجب پرسید: "مادرت به تو جغرافی یاد داده؟"
پسر جواب داد: "جغرافی دیگر چیست؟ اتفاقا پشت همین صفحه، تصویری از یک آدم بود. وقتی توانستم آن آدم را دوباره بسازم، دنیا را هم دوباره ساختم!"                                                                 
                                                             
                                                                                                                                                                        "پائولو کوئیلیو"

یدون شرح


به یاد دارم زمانی که آن سونامی تاریخی و فاجعه بار در ژاپن روی داد، مدام اینباکس ایمیل هایم پر می شد از تعریف و تمجید مردم و مسئولین ژاپن،
در این مجال بحثی روی مسئولین ندارم، هر چند گزارش هایی که بدست می رسد حاکی از این است که نهایت تلاش در راستای کمک رسانی صورت پذیرفته و می پذیرد، 
ولی اصل بحث من روی مردم است، رویکرد فرهنگی این ماجرا...
 
چطور است که در زلزله ژاپن مدام عکس های مختلف در تعریف و تمجید فرهنگ بالای مردمان این کشور به دست می رسید،
برای نمونه ایمیلی بود که در آن روزها دست به دست چرخید و شد یکی از داغ ترین خبرهای روز! که آی مردم جهان، بدانید که زلزله در ژاپن آمد و مردم آواره شدند ولی در این میان هیچ کس به فروشگاه های آسیب دیده دستبرد نزد، و مدام عکس فروشگاه تخریب شده ولی غارت نشده، دست به دست بین مردم جهان چرخید!
 
image001.jpg
 
 فروشگاهی تخریب شده در شهری تخریب شده
این فروشگاه بعد از گذشت چند روز کاملا دست نخورده باقی مانده است، ژاپن نیست!!
شهر ورزقان از توابع آذربایجان، با مردمی ساده دل و با صفا که با بیرون آوردن هر جنازه ای  از زیر آوار ،اشک تمامی مردم آن در داغ همسایه روان شد!
اینجا ایران است، همانجا که فعالان اجتماعی اش ، آلت دست رسانه اند، نه آنکه خود یک رسانه باشند!
اینجا ایران است، همانجا که مرغ همسایه اش همیشه برایمان غاز است!
اینجا ایران است، زلزله آمده، فروشگاهی تخریب شده، مردمانی آواره گشته اند ولی هیچ کس تعدی به اموال دیگری نمیکند،
 
اینجا ایران است، برای همین این عکس ایمیلی نمی شود که دست به دست بچرخد و به سمع و بصر تمام جهان برسد و همه بدانند اگر در ژاپن، استغنای اقتصادی دولت مانع از چپاول شد، اینجا اعتقاد و ایمان مردمی مانع چپاول شد ...


بدون شرح

این عکس اعضای آشنای گروه پسر و دخترای شیرازیه 

 

 

بدون شرح

   

 

 

 

افسران - کم آوردن فرشته ی مرگ در برابر جنایتهای بوداییها...   
 
 
 

  

بدون شرح

اسلحه من دیگر قلم نیست، کیبورد کامپیوتر است.

تست هوش !!!

4 تا سوأل هستش. باید اونها رو سریع جواب بدی. حق فکر کردن نداری، حالا بزار ببینیم، چقدر باهوش هستی.
آماده ای؟
برو پایین تر.....


سوأل اول :فرض کنید در یک مسابقه دوی سرعت شرکت کرده اید. شما از نفر دوم سبقت می گیرید حالا نفر چندم هستید؟

پاسخ:
اگر پاسخ دادید که نفر اول هستید، کاملاً در اشتباه هستید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جای او را می گیرید و نفر دوم خواهید بود.



سعی کن تو سوأل دوم گند نزنی.
برای پاسخ به سوأل دوم، باید زمان کمتری را نسبت به سوأل اول فکر کنی.

سوأل دوم:اگر شما توی همون مسابقه از نفر آخر سبقت بگیرید، نفر چندم خواهید شد؟

جواب:
اگر جواب شما این باشه که شما یکی مانده به آخر هستید، باز هم در اشتباهید. بگید ببینم شما چه طور می تونید از نفر آخر سبقت بگیرید؟؟ (اگر شما از نفر آخر عقب تر باشید، خوب شما نفر آخر هستید و از خودتون میخواهید سبقت بگیرید؟؟؟؟)

شما در این مورد خیلی خوب کار نمی کنید، نه؟
 
 
 از این سوال به بعد برای مهندسان نیست


سوأل سوم:ریاضیات فریبنده!!! این سوأل رو فقط ذهنی حل کنید. از قلم و کاغذ و ماشین حساب استفاده نکنید.

عدد 1000 رو فرض کنید. 40 رو به اون اضافه کنید. حاصل رو با یک 1000 دیگه جمع کنید. عدد 30 رو به جواب اضافه کنید. با یک هزار دیگه جمع کنید. حالا 20 تا دیگه به حاصل جمع، اضافه کنید.
1000 تای دیگه جمع کنید و نهایتاً 10 تا دیگه به حاصل اضافه کنید. حاصل جمع بالا چنده؟



به عدد 5000 رسیدید؟ جواب درست 4100 است.
باور ندارید؟ با ماشین حساب حساب کنید.
مشخصتاً امروز روز شما نیست. شاید بتونید سوأل آخر رو جواب بدید. تمام سعی خودتون رو بکنید. آبروتون در خطره!!!

سوال آخر؟پدر ماری، پنج تا دختر داره: 1-Nana 2- Nene 3- Nini 4- Nono. اسم پنجمی چیه؟



جواب: Nunu؟



نه! البته که نه. اسم دختر پنجم ماری هستش. یک بار دیگه سوأل رو بخونید.

جوابیه ی خدا

نمیدونم تا حالا حرف های خدارو اینقدر ساده و صمیمی شنیده بودین؟!

این یه نامه هست از طرف خدا به ما (ما آدمای بی معرفت!! )

خواهش میکنم 5 دقیقه وقت بذارین و تا آخرش بخونین.

من که خیلی متاثر شدم...


    جوابیه پروردگار به یک منتظر  

سوگند  به  روز  وقتی  نور می گیرد  و به شب  وقتی آرام  می گیرد ؛

 که من  نه تو را رها  کرد ه ام و نه با  تو دشمنی کرد ه ام. (ضحی 1-2)   

افسوس که هر کس را به تو فرستادم  تا  به تو بگویم دوستت دارم

 و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس  30)

 و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4)

 و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو  قدرتی نداشته ام(انبیا 87)

  و  مرا به مبارزه طلبیدی  و چنان توهم زده شدی که  گمان بردی ؛

             خودت بر همه چیز  قدرت   داری. (یونس  24)

و این در حالی  بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی ؛

   و اگر مگسی از تو چیزی   بگیرد نمی توانی از او پس بگیری  (حج 73)

پس چون   مشکلات از  بالا  و پایین آمدند و  چشمهایت از وحشت فرورفتند،

       و قلبت آمد توی گلویت  و تمام  وجودت لرزید چه لرزشی،

    گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی ؟!

          اما به من گمان  بردی چه گمان هایی .( احزاب 10) 

 تا زمین با  آن فراخی بر تو تنگ آمد  پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی

               و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری،

          پس من به  سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ،

               که من مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه 118)

وقتی در تاریکی ها  مرا  بزاری خواندی که اگر تو را برهانم  با من می مانی،

تو را از اندوه رهانیدم اما  باز  مرا  با دیگری در عشقت شریک کردی . (انعام  63-64)

این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی

 و  رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید  

از من ناامید شده ای. (اسرا 83)

آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3)

           غیر از من  خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59)

                         پس کجا می روی؟ (تکویر 26)

 پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)

            چه چیز جز بخشندگی ام  باعث شد تا مرا که می بینی؛

                         خودت را بگیری؟(انفطار 6)

    مرا  به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را

     در  آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره  به هم فشرده می کنم

تا  قطره ای باران از  خلال آن  ها بیرون آید و به خواست من  به تو اصابت کند

 تا  تو فقط  لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران،

 ناامیدی تو را پوشانده بود  (روم 48)

من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ،

          و در شب روحت را  در خواب به تمامی بازمی ستانم

  تا به  آن آرامش  دهم و روز  بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم 

 و  تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار   ادامه می دهم. (انعام  60)

 من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت  می دهم  (قریش 3)  

       برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگه  با هم باشیم (فجر 28-29)

      تا یک بار دیگه  دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)


یاحق.

Chinese Name Confusion

? Caller: Hello, can I speak toAnnie Wan

 

.Operator: Yes, you can speak to me
 

! Caller: No, I want to speak toAnnie Wan
 

 Operator: Yes I understand you want to speak to anyone.You can speak to me. Who is this 


Caller: I'm Sam Wan. And I need to talk toAnnie Wan!It's urgent
Operator: I know you are someoneand you want to talk toanyone! But what's this urgent matter about

Caller: Well... just tell my sisterAnnie Wanthat our brotherNoe Wanwas involved in an accident.Noe Wangot injured and nowNoe Wanis being sent to the hospital.


Operator: Look, if no onewas sent to the hospital, then the accident isn't an urgent matter! You may find this hilarious but I don't have time for this!
Caller: You are so rude! Who are you?
Operator: I'm Saw Ree.
Caller:Yes! You should besorry. Now give me your name!!
Operator: That's what I said. I'm Saw Ree.
Caller:Oh.....God.......!!!!!!