کدام جاده مرا می برد به خانه او

پر است خلوتم از یاد عاشقانه او
گرفته باز دل کوچکم بهانه او 

نسیم رهگذر این بار هم نیاورده
به دست قاصدکی نامه یا نشانه او 

مسافران همه رفتند و باز جا ماندم
کدام جاده مرا می برد به خانه او 

در اشتیاق زیارت به خواب می بینم
کبوترانه نشستم برآستانه او 

من و دو بال شکسته، من و دو دست نیاز
چگونه پر بکشم سمت آشیانه او 

غروب ابری پاییز می چکد در من
پرم ز هق هق باران، کجاست شانه او؟

انسیه موسویان

نظرات 2 + ارسال نظر
سعید چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:03

جان ذاکر عاشق شدی؟کیه؟

برادر ، قالب شعر "انتظار"ه ، نه غزل

سید مرتضی چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:36

خودتو برای جوابا آماده کن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد