ای آینه ی هر چه غزل، هر چه قصیده
دلبازترین پنجره ی رو به سپیده!
ای در نفست قونیه در قونیه اشراق
از دست خدا باده ی الهام چشیده
ای گندم بی معصیت، ای عصمت معصوم
دستان تو باغی ست پراز سیب رسیده
هم جان تو از مستی و اخلاص ، لبالب
هم شعر تو آمیزه ای از عشق و عقیده
فیروزه ی بازار سخن، یوسف نایاب!
یک شهر خریدار شماییم ندیده
عطار زمان! تیغ زبان تیز کن - امشب
خواب مغولان دیدم و سرهای بریده!
علیرضا قزوه
به دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، به پاس محبتها ومهربانی هایش
mage alan hafte avvale mahe ramazun nis,khob sandali dagho rah bendazin dge!!