-
این بغض، در گلوی ِ حقیقت شکستنی است
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1392 16:48
شب میچکد...ونم نم ِ باران گرفته است امشب دوباره حال خیابان گرفته است حسی غریب در همه جا پرسه می زند ودسته های ِ سینه زنی جان گرفته است تصویرهای ِ محو وشلوغ ِ همیــــــــشگی در کوچه های ِنم زده میدان گرفته است تصویری از سری که سرافراز می شود بالای نیزه مجلس قرآن گرفته است طفلی که از گلوی خودش خون مکیده بود یا خواهری که...
-
آموزش HYSYS
جمعه 3 آبانماه سال 1392 12:47
اینم کتاب آموزش HYSYS مخصوص بچه هایی که کارگاه نرم افزار دارن یا دوس دارن یاد بگیرن. دانلو د رمز: che89 واینم برنامه Snagit برای فیلم و عکس برداری از صفحه نمایشتون برا سرکلاس دانلود
-
جشن 1سالگی
پنجشنبه 2 آبانماه سال 1392 10:53
شکست عهد من و گفت هرچه بود گذشت به گریه گفتمش آری : ولی چه زود گذشت
-
و کتاب بهانه ای بیش نیست :)
یکشنبه 28 مهرماه سال 1392 00:46
اینم کتاب کنترل برا بچه هایی که با دکتر اسلاملویان دارند.(با تشکر ویژه از خانوم مزارعی) دانلود و البت اینم حللش دانلود
-
خودتون راضی این ؟؟؟؟؟؟؟
سهشنبه 23 مهرماه سال 1392 00:06
در هفت آسمان چو نداری ستاره ای ای دل کجا روی که بود راه چاره ای حالی نماند تا بزنی فالی ای رفیق خیری کجاست تا بکنی استخاره ای هر پاره ی دلم لب زخمی ست خون فشان جز خون چه می رود ز دل پاره پاره ای از موج خیز حادثه ها مأمنی نماند کشتی کجا برم به امید کناره ای دیدار دلفروز تو عمر دوباره بود اینک شب جدایی و مرگ دوباره ای...
-
میخ نکوب !!!
پنجشنبه 18 مهرماه سال 1392 23:07
در یکی از روستاهای ایتالیا، پسر بچه شروری بود که دیگران را با سخنان زشتش خیلی ناراحت می کرد. روزی پدرش جعبه ای پر از میخ به پسر داد و به او گفت: هر بار که کسی را با حرف هایت ناراحت کردی، یکی از این میخ ها را به دیوار طویله بکوب. روز اول، پسرک بیست میخ را به دیوار کوبید. پدر از او خواست تا سعی کند تعداد دفعاتی که...
-
:) mohandes
دوشنبه 15 مهرماه سال 1392 02:47
گرفتم بعد عمری مدرکی چند و اینجانب شدم حالا مهندس ندانستم که ریزد از چپ و راست ز پایین و از آن بالا مهندس غضنفر گاری اش را هول نمیداد د یالا هول بده یالا مهندس تقی هم چونه میزد کنج بازار نمی ارزه واسم والا مهندس به مرد قهوه چی میگفت اصغر دو تا چایی قند پهلو مهندس شنیدم کودکی میگفت در ده به مردی با چپق خالو مهندس ز جنب...
-
مشکل گشایی به اسم فیلد
پنجشنبه 11 مهرماه سال 1392 23:23
بچه ها نظرتون در مورد اینکه یه فیلد بذاریم تو همین ترم یا ترم بعد چیه؟ کلا بگین چجور فیلدی می خواین
-
فرق می کند
سهشنبه 9 مهرماه سال 1392 00:51
مردی در کنار ساحل دورافتاده ای قدم میزد. مردی را در فاصله دور می بیند که مدام خم میشود و چیزی را از روی زمین بر میدارد و توی اقیانوس پرت میکند. نزدیک تر می شود، میبیند مردی بومی صدفهایی را که به ساحل میافتد در آب میاندازد . - صبح بخیر رفیق، خیلی دلم میخواهد بدانم چه میکنی؟ - این صدفها را در داخل اقیانوس می...
-
....
جمعه 5 مهرماه سال 1392 16:48
یک سینه حرف هست، ولی نقطه چین بس است خاتون دل و دماغ ندارم.... همین بس است از این به بعد عزیز شما باش و شانههات ما را برای گریه سر آستین بس است
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 مهرماه سال 1392 10:27
<h1><b><a href="http://parstools.com/" target="_blank">ابزار نظرسنجی</a></b></h1>
-
احوال پرسی
جمعه 29 شهریورماه سال 1392 15:25
سلام خوبین؟ ایشالا که تابسون خوبی رو گذروندین. نمیدونم ولی امیدوارم این 2 ترم با 6 ترم قبلی فرق کنه. ینی امیدوارم شمام بخواین که یکم عوض بشیم.میخواین؟ نمیخواین؟؟ خلاصه این ترم برا اکثر بچه ها بخصوص کنکوریاا شدید سرنوشت سازه .بازم امیدوارم که همگی موفق بشیم.و ی امید شاید الکی که وقت استراحت ی سری به وبلاگ خودتونم...
-
آغازه سال آخر
پنجشنبه 21 شهریورماه سال 1392 23:31
لحظه ی دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام ، مستم باز می لرزد ، دلم ، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست و آبرویم را نریزی ، دل ای نخورده مست لحظه ی دیدار نزدیک است مهدی اخوان ثالث
-
ی روز خوب،ما و شادی و پالایشگاه
شنبه 9 شهریورماه سال 1392 16:46
چون فک کنم بازدید پالایشگاه، ی خاطره خوب برا هممون بوده اینم ی تیکه فیلم قبل نهار (خواستم همه بتونن دانلود کنن با کیفیت پایین گذاشتم) دانلود
-
عرضه و تقاضای واحد :)
شنبه 9 شهریورماه سال 1392 12:00
بچه ها میخوایم این پست و بذاریم برای بچه هایی که تو انتخاب واحد درس گیرشون نیومده یا دوس دارن ی ساعت دیگه بگیرن اینجا بیاین هماهنگ کنین تا با هم تعویض کنین
-
روزهای سخت
پنجشنبه 7 شهریورماه سال 1392 12:27
به ترتیب : سخت ترین،پراسترس ترین،خنده دار ترین،مسخره ترین و احمقانه ترین امتحان دانشگاتون چی بوده؟
-
حاشیهنشین
سهشنبه 5 شهریورماه سال 1392 18:14
ما حاشیهنشین هستیم. مادرم میگوید: «پدرت هم حاشیهنشین بود، در حاشیه به دنیا آمد، در حاشیه جان کند و در حاشیه مرد.» من هم در حاشیه به دنیا آمدهام ولی نمیخواهم در حاشیه بمیرم برادرم در حاشیه بیمارستان مرد. خواهرم همیشه مریض است. همیشه گریه میکند، گاهی در حاشیه گریه، کمی هم میخندد. مادرم میگوید: «سرنوشت ما را هم...
-
:(
جمعه 1 شهریورماه سال 1392 23:53
بچه ها خستم،وبلاگ خودتونه فک میکردم وقت بذارم شمام یکم وقت بذارین ولی... گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟ شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولی گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار را چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدم آن برگهای سبزِِ سرآغاز سال...
-
شاه گوش میکند.
سهشنبه 29 مردادماه سال 1392 16:12
بخونین ارزش داره یکی از زیباترین داستانای عمرم بود. شهری بود که همة اهالی آن دزد بودند. شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمی داشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانة یک همسایه.حوالی سحر با دست پر به خانه برمی گشت، به خانة خودش که آنرا هم دزد زده بود . به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و...
-
صفری بودیم،بادبادکای رنگی :)
یکشنبه 27 مردادماه سال 1392 15:36
این عکسو که میبینی یهویی بیشتر چی تو تو اندرون ذهنت نقش میبنده؟ 1.اووفی خوب شد زودی تموم شد 2.کااش بهترتر گذروندبودیمش 3.تو بیکاری کلا هادیااا،بی خیال 4.خودم میدونم ،با این گزینه هات
-
شعر و من و امیدواری
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1392 16:46
دل من دیر زمانی است که می پندارد دوستی نیز گلی است ؛ مثل نیلوفر و ناز ساقه ی ترد ظریفی دارد . بیگمان سنگدل است ان که روا می دارد . جان این ساقه ی نازک را دانسته بیازارد . در زمینی که ضمیر من و تو ست از نخستین دیدار هر سخن ، هر رفتار دانه هایست که می افشانیم برگ و بار ی است که می رویانیم اب و خورشید و نسیمش « مهر » است...
-
انتخاب با تو ه
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1392 16:41
می توان تنها شد می توان زار گریست می توان دوست نداشت . می توان چشمی را به هیاهوی جهان خیره گذاشت . می توان صد بار علت غصه ی دل را فهمید می توان... می توان بد شد و بد دید و بد اندیشه نمود آخرش هم تنها ; می توان تنها رفت... با جهانی همه اندوه و غم بد بختی... . یادگاری ؟!همه جا تلخی و سردی و غرور فاتحه ؟!خوب شد رفت!عجب...
-
بنگر که از کجا به کجا میفرستمت :)
سهشنبه 22 مردادماه سال 1392 16:43
واقعا ما اینجوری شدیم آیا؟ خدایی؟
-
از ماست که بر ماست
یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 19:46
استرس دارم میخوام به صورت شهادت طلبانه رو صندلی دااغ بشینم،هر سوالی دارین بپرسین جواب میدم
-
...
یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 02:20
پدر روزنامه می خواند، اما پسر کوچکش مدام مزاحمش می شد. حوصله پدر سر رفت و صفحه ای از روزنامه را که نقشه جهان را نمایش می داد - جدا و قطعه قطعه کرد. آن به پسرش داد و گفت: "بیا کاری برایت دارم. یک نقشه دنیا به تو می دهم، ببینم می توانی آن را دقیقا همان طور که هست بچینی؟" و دوباره به سراغ روزنامه اش رفت؛ می...
-
لحظه های سرنوشت ساز :)
سهشنبه 15 مردادماه سال 1392 14:30
بچه ها شمام بهله؟ یکی از تقلبی هایی که تو دانشگاه بوده رو لو بدین."کامل با کروکی "
-
پایان گره، همیشه گره، ابتدا گره...
جمعه 11 مردادماه سال 1392 18:00
من بودم و خیال دل انگیز او شدن او بود و فکر پر زدن از... سالها گره ! مانند زندگی که فقط یک بهانه بود یا نقطه تلاقی دلهای ما: " گره " دنیای ساده دل من هم بهانه بود یک ریسمان سست... و تا انتها گره این رسم زندگیست که باید عبور کرد تا لحظه ای که خورد به یک آشنا، گره ! دیگر نمی کشید، ولی حیف! پاره شد! دنیای ما که...
-
ما و دانشگاه شیراز ،دانشگاه شیراز و ما
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 15:14
بچه ها بهترین یا بدترین خاطرت ون تو این ۳سال دانشگاه چی بوده؟ از اذیتایی که سر کلاسم کردین میتونین بگین
-
خواب ریاضیییییی
پنجشنبه 3 مردادماه سال 1392 12:15
باز هم خواب ریاضی دیده ام خواب خطهای موازی دیده ام خواب دیدم خوانده ام ایگرگ زگوند خنجر دیفرانسیل هم گشته کند از سر هر جایگشتی می پرم دامن هر اتحادی می درم دست و پای بازه ها را بسته ام از کمند منحنی ها رسته ام شیب هر خط را به تندی می دوم گوش هر ایگرگ وشی را می جوم گاه در زندان قدر مطلقم گه اسیر زلف حد و مشتقم گاه خطها...
-
بودن یا نبودن :)
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1392 15:53
بچه ها راستی بعد از مهندس شدنتون میخواین چیکار کنین؟ گزینه های احتمالی ۱.میخوام ارشد بخونم (پله های پیشرفت و قله های علم و از اینا) ۲.میرم سربازی مثه مرررد ۳.میرم سره کار زور دلتون(وجود پارتی شدید و فجیع) ۴.شوهرا دارن انتظارمو میکشن ( و بلعکس ) ۵.هنوز تصمیم نگرفتم خب ۶.با احترام کامل به نویسنده به شما هیچ ربطی نداره .