پایان گره، همیشه گره، ابتدا گره...


من بودم و خیال دل انگیز او شدن
او بود و فکر پر زدن از... سالها گره!


مانند زندگی که فقط یک بهانه بود
یا نقطه تلاقی دلهای ما: " گره "


دنیای ساده دل من هم بهانه بود
یک ریسمان سست... و تا انتها گره


این رسم زندگیست که باید عبور کرد
تا لحظه ای که خورد به یک آشنا، گره!


دیگر نمی کشید، ولی حیف! پاره شد!
دنیای ما که بود به هم وصل، با گره!


معشوق زنده ماند... وعاشق، تمام شد
هر دفعه با جدایی و این بار : با گره!


"وقتی پستای مربوط به کلاس میذارم هیشکی نظر نمیده آدم نابود میشه بخدا "

نظرات 5 + ارسال نظر
Lidoma جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:18 http://lidomadl.com

سلام دوست من.وب زیبایی داری.اگه وقت کردی به وب منم سر بزن و نظرتو مطرح کن.

سلام.ممنون شما لطف داری.چشم حتما

... یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:29

like ;)

like az ma :D shoma nemiyay nevisandegi weblog o ghabool koni?

سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 14:57

خیلی قشنگ بود

ممنون.خودمم شدید دوسش دارم

ی دوست سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:44

like

ممنون که بهم امید دادین.لایک از ما

Xxx چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 20:05

ماشاا... هادی یه تنه مثل مرد داری وبلاگو میچرخونی

نه خدایی اگه شماها بچه ها نمیومدین سر بزنین خیلی وق بود کم آورده بودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد