من بودم و خیال دل انگیز او شدن
او بود و فکر پر زدن از... سالها گره!
مانند زندگی که فقط یک بهانه بود
یا نقطه تلاقی دلهای ما: " گره "
دنیای ساده دل من هم بهانه بود
یک ریسمان سست... و تا انتها گره
این رسم زندگیست که باید عبور کرد
تا لحظه ای که خورد به یک آشنا، گره!
دیگر نمی کشید، ولی حیف! پاره شد!
دنیای ما که بود به هم وصل، با گره!
معشوق زنده ماند... وعاشق، تمام شد
هر دفعه با جدایی و این بار : با گره!
"وقتی پستای مربوط به کلاس میذارم هیشکی نظر نمیده آدم نابود میشه بخدا "
سلام دوست من.وب زیبایی داری.اگه وقت کردی به وب منم سر بزن و نظرتو مطرح کن.
سلام.ممنون شما لطف داری.چشم حتما
like ;)
like az ma :D shoma nemiyay nevisandegi weblog o ghabool koni?
خیلی قشنگ بود
ممنون.خودمم شدید دوسش دارم
like
ممنون که بهم امید دادین.لایک از ما
ماشاا... هادی یه تنه مثل مرد داری وبلاگو میچرخونی
نه خدایی اگه شماها بچه ها نمیومدین سر بزنین خیلی وق بود کم آورده بودم