شعر و من و امیدواری


دل من دیر زمانی است که می پندارد

 دوستی نیز گلی است ؛

 مثل نیلوفر و ناز

ساقه ی ترد ظریفی دارد .


بیگمان سنگدل است ان که روا می دارد .

 جان این ساقه ی نازک را

 دانسته بیازارد .


 در زمینی که ضمیر من و توست

از نخستین دیدار

 هر سخن ، هر رفتار

دانه هایست که می افشانیم

برگ و باری است که می رویانیم

 اب و خورشید و نسیمش « مهر » است ...


زندگی گرمی دل ها ی به هم پیوسته ست

 تا در ان دوست نباشد همه در ها بسته ست


در ضمیرت اگر این گل ندمیده ست هنوز

عطر جان پرور عشق

گر به صحرا ی نهادت نوزیده ست هنوز

دانه ها را باید از نو کاشت

اب و خورشید و نسیمش را از مایه ی جان

خرج می باید کرد

رنج می باید برد

دوست می باید داشت...

                                                    

نظرات 8 + ارسال نظر
کسب درآمد آسان شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 16:12 http://kaasbdaramad.mihanblog.com/

کسب درآمد آسان
-------------------------------------------------------
سلام بر دوست عزیزم
فرصت خوبی است که وقتی در اینترنت هستی درآمد داشته باشی
یکی از بهترین روش های کسب درآمد از اینترنت که نیازی به کاره خاصی نیست و شما با استفاده از بازدید خودکار سایت ها درآمد خوبی
در حدوده 200 هزار تومان در ماه داشته باشید
من خودم به درآمد بالایی در این سایت رسیدم پس شما هم میتوانید
برای شروع کسب درآمد روی لینک سایت کلیک کنید
http://kaasbdaramad.mihanblog.com/

رها یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:37 http://s2a.ir

سلام دوست خوبم
وب قشنگی داری
خوشحال میشم به وب من هم سر بزنی
میتونی برای وبلاگت آدرس جدید ثبت کنی
http://s2a.ir

dooste khobet? :D
gheire inke too tablighat in chiza ro beshnavim

ی دوست یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:15

خانه ی دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
اسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است
ودر آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می ارد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
وترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور
واز او می پرسی
خانه ی دوست کجاست؟
سهراب سپهری

آفرین.ممنون کلی. شما نمیای به عنوان نویسنده پست بذاری؟

ی دوست دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:28

خواهش میشه.من و نویسندگی؟من همون واسه پستا نظر میدم راحتتره

نه خب سخت نیس.اگه خواستین ایمیل بدین و خودتونو توش معرفی کنین تا user o passبهتون بدم

ی دوست دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:03

من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانه ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دگر
خانه دوست کجاست؟
فریدون مشیری

اورین :) به شما و فریدون

ی دوست دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:04

دلم نیومد جواب سهرابو ندم

خدا شدید خیرتون بده سهراب و از انتظار دراوردین :) خب چی شد منم تو انتظارم ایمیلتونو بدین دیگه

ی دوست سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 13:57

من فقط با نظر دادن شما رو همراهی میکنم

باااش کلی ممنون

مهندس پنج‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 19:40

آفرین به ی دوست...خیلی جالب بووووووووووووووووووود

ohom kollan kheyli be weblog komak mikonan dasetoon dard nakone vaghean

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد