شما غزاوط کنید

تفاوت دختر ها و پسر ها

بلوغ:
زنان بسیار سریعتر از مردان بالغ میشوند. اغلب دختران ۱۷ ساله میتوانند مانند یک انسان بالغ رفتار کنند. اغلب پسران ۱۷ ساله هنوز در عالم کودکانه بسر برده و رفتارهای ناپخته دارند. به همین دلیل است که اکثر دوستی های دوران دبیرستان به ندرت سرانجام پیدا میکنند.

گربه:
زنان عاشق گربه هستند. مردان میگویند گربه ها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بیرون پرتاب میکنند.

تلفن:
مردان تلفن را به عنوان یک وسیله ارتباطی برای ارسال پیامهای کوتاه و ضروری به دیگران در نظر میگیرند. یک زن و دوستش می توانند به مدت دو هفته با هم باشند و بعد از جدا شدن و رسیدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت دیگر با هم شروع به صحبت کنند.

نظر یادتون نره....

ادامه مطلب ...

چرا خدا زن ها را آفرید؟؟؟

چرا خدا زن ها را آفرید؟؟

- مگه زن خود به خود به وجود نیومده؟؟؟!!!
- جهت کاهش عمر مفید مردها
- برای اینکه یکی باشه طلاهایی که شوهر خواهرش برای خواهرش خریده رو به رخ شوهرش بکشه


چرا خدا زن ها رو از روی زمین بر نمی داره؟؟؟

- قبلا" مردها هر کدوم یکی بر میداشتن!!!!!!!!!!!!
- اگه برشون دارن که همه مردها میرن بهشت!!!
- به دلیل تحریمها و در جهت اصلاح الگوی مصرف نباید آقایون عمر طولانی داشته باشن...یکی باید ناکارشون کنه یا نه؟؟
اگر خدا زن ها را نمی آفرید ، چه می آفرید؟

- عروسک لوس
- حالا چه اصراریه یه چیز اضافه خلق بشه بابا؟؟!!!


اگه جمعیت زنها منقرض بشه چی میشه؟

- مخابرات ورشکست میشه!
- صنف آرایشگرها نابود میشه
- متخصص های جراحی زیبایی خصوصا" (دماغ= بینی) دم بانک ملی گدایی می کنن...


چه وقت زنها عاشق می شوند؟؟

- پول، 206 آلبالویی
- مقام و پست بالا
- یکی از راههای خانم مهندس یا خانم دکتر شدن، همینه که عاشق یه دکتر یا آقای مهندس بشن...


معیار زنها برای انتخاب همسر؟

- فقط فوق لیسانس باشه،قد بلند و خوش تیپ باشه، حالا هر چی می خواد باشه!!
- خواهر و مادر نداشته باشه 
 
 
 
 
 
البته که این پست و پست بعدی شباهت های زیادی دارند!!!

هیچ وقت خشن نباشید

 

 

 

عاقبتشُ دیدید!

شوخی با آقایون....

چرا خدا مردها را آفرید؟

1.      هدف خاصی نبود 

2.      گِل اضافه مونده بود

3.      نسخه آزمایشی بود

4  .      اصلا کار خدا نبود


مردها معمولا هر چند مدت یکبار عاشق می شوند؟

1.     هر شب

2.     هر وقت که خدا بخواد

3.     هر وقت تستسترون بگه

4.     سیکل خاصی ندارند


معیار مردها برای انتخاب همسر چیه؟ 

 

1.     هر که پیش آمد خوش آمد

2.     به روش جستجوی ترتیبی در لیست سیاه

3.     ده بیست سی چهل

4.      به قول مادر بزرگ پسر، دختر مثل پارچه می مونه هر روز 1 مدل بهترش میاد، وامیستن بهترش بیاد


راستی اگه آقایون یا خانم ها جواب هایی به غیر از گزینه های موجود دارند با گوش جان می پذیریم...


نظر یادتون نره....

ادامه مطلب ...

نکاتی بسیار قابل تامل درباره فقـــــــــــــــــــــــــــــــــر

فقر اینه که ? تا النگو توی دستت باشه و ? تا دندون خراب توی دهنت؛

 

فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه


فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛

 

فقر اینه که ?? میلیون پول مبلمان بدی اما غیر از ترکیه و دوبی هیچ کشور خارجی رو ندیده باشی؛


نظر یادتون نره...

ادامه مطلب ...

طنز دانشجویی 3


مناجات خوابگاهی

منت خوابگاه را ـ قل و شر ـ که نبودنش موجب نیاز است و وجودش مساله‌ساز. هر نفری که بدانجا رود در قید حیات است و چون به در آید نزدیک ممات. چون در هر اتاق ده نفر موجود است و بر هر پنجره‌ای تخته‌ای واجب.
بنده همان به که ز قحطی جا روی به رهن یک اتاق آورد
لیک بفهمد اگر این را رئیس بر سر او چوب و چماق آورد ....

برای دیدن متن کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید..

راستی نظر یادتون نره...

ادامه مطلب ...

میدان مغناطیسی بدن انسان و نماز

آیا زمین دارای میدان مغناطیسی است؟

آیا این میدان بر سلامت بدن تاثیر می گذارد؟

چه راه حلی برای مقابله با آن وجود دارد؟

آیا بدن انسان دارای میدان مغناطیسی است؟

اگر هست ,این میدان چه رابطه ای با نماز دارد؟

چرا زن ها 1 ماه در سال (دوره ماهانه ) می توانند نماز نخوانند؟

آیا بین این نماز نخواندن و میدان مغناطیسی بدن انسان و میدان مغناطیسی زمین رابطه ای وجود دارد؟؟؟


برای بررسی این موضوع به ادامه مطلب مراجعه کنید...

ادامه مطلب ...

free download manager

 برای عدم وجود ویروس چک نشده, قبل از مصرف چک کنید

   may contain viroses

fdminst.exe 

نیمه شب پریشب

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس
گفتم : سلام حافظ ، گفتا : علیک جانم
گفتم : کجا روی ؟ گفت : والله خود ندانم
گفتم : بگیر فالی گفتا : نمانده حالی
گفتم : چگونه ای ؟ گفت : در بند بی خیالی
گفتم : که تازه تازه شعر و غزل چه داری ؟
گفتا : که می سرایم شعر سپید باری
گفتم : ز دولت عشق ، گفتا : کودتا شد
گفتم : رقیب ، گفتا : کله پا شد
گفتم : کجاست لیلی ؟ مشغول دلربایی؟
گفتا : شده ستاره در فیلم سینمایی
گفتم : بگو ، زخالش ، آن خال آتش افروز ؟
گفتا : عمل نموده ، دیروز یا پریروز
گفتم : بگو ، ز مویش گفتا که مش نموده
گفتم : بگو ، ز یارش گفتا ولش نموده
گفتم : چرا ؟ چگونه ؟ عاقل شده است مجنون ؟
گفتا : شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم : کجاست جمشید ؟ جام جهان نمایش ؟
گفتا : خریده قسطی تلویزیون به جایش
گفتم : بگو ، ز ساقی حالا شده چه کاره ؟
گفتا : شدست منشی در دفتر اداره
گفتم : بگو ، ز زاهد آن رهنمای منزل
گفتا : که دست خود را بردار از سر دل
گفتم : ز ساربان گو با کاروان غم ها
گفتا : آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم : بگو ، ز محمل یا از کجاوه یادی
گفتا : پژو ، دوو ، بنز یا گلف نوک مدادی
گفتم : که قاصدک کو آن باد صبح شرقی
گفتا : که جای خود را داده به فاکس برقی
گفتم : بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا : به جای هدهد دیش است و ماهواره
گفتم : سلام ما را باد صبا کجا برد ؟
گفتا : به پست داده ، آورد یا نیاورد ؟
گفتم : بگو ، ز مشک آهوی دشت زنگی
گفتا : که ادکلن شد در شیشه های رنگی
گفتم : سراغ داری میخانه ای حسابی ؟
گفتا : آنچه بود ار دم گشته چلوکبابی
گفتم : بیا دوتایی لب تر کنیم پنهان
گفتا : نمی هراسی از چوب پاسبانان ؟
گفتم : شراب نابی تو دست و پا نداری ؟
گفتا : که جاش دارم و افور با نگاری
گفتم : بلند بوده موی تو آن زمان ها
گفتا : به حبس بودم از ته زدند آن ها
گفتم : شما و زندان ؟ حافظ ما رو گرفتی ؟
گفتا : ندیده بودم هالو به این خرفتی !

سیاسی نیستم!!!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.