گرفتم بعد عمری مدرکی چند
و اینجانب شدم حالا مهندس
ندانستم که ریزد از چپ و راست
ز پایین و از آن بالا مهندس
غضنفر گاری اش را هول نمیداد
د یالا هول بده یالا مهندس
تقی هم چونه میزد کنج بازار
نمی ارزه واسم والا مهندس
به مرد قهوه چی میگفت اصغر
دو تا چایی قند پهلو مهندس
شنیدم کودکی میگفت در ده
به مردی با چپق خالو مهندس
ز جنب دکه ای بگذشت مردی
صدا آمد " آب آلبالو مهندس "
خلاصه میخورد خون جماعت
همیشه بدتر از زالو مهندس
شنیدم با تشر میگفت معمار
به آن وردست حمالش مهندس
همین مانده که از فردا بگویند
به گوساله و امثالش مهندس
یهو یاد سکینه کردم ای داد
فدای آن لب و خالش مهندس
شنیدم که عمل کرده دماغش
خبر داری از احوالش مهندس؟!
شنیدم بعد تنظیمات بینی
بهش میگن همه خانوم مهندس
سرت رو درد آوردم من مهندس
سخن از هر دری اومد مهندس
یکی سیگار میخواد اون سمت دکه
برو که مشتری اومد مهندس
بچه ها نظرتون در مورد اینکه یه فیلد بذاریم تو همین ترم یا ترم بعد چیه؟ کلا بگین چجور فیلدی می خواین
مردی در کنار ساحل دورافتاده ای قدم میزد. مردی را در فاصله دور می
بیند که مدام خم میشود و چیزی را از روی زمین بر میدارد و توی اقیانوس پرت میکند.
نزدیک تر می شود، میبیند مردی بومی صدفهایی را که به ساحل میافتد در آب میاندازد.
- صبح بخیر رفیق، خیلی دلم میخواهد بدانم چه میکنی؟
- این صدفها را در داخل اقیانوس می اندازم. الآن موقع مد دریاست و این
صدف ها را به ساحل دریا آورده و اگر آنها را توی آب نیندازم از کمبود اکسیژن
خواهند مرد.
- دوست من! حرف تو را می فهمم ولی در این ساحل هزاران صدف این شکلی وجود
دارد. تو که نمیتوانی آنها را به آب برگردانی خیلی زیاد هستند و تازه همین یک
ساحل نیست. نمی بینی کار تو هیچ فرقی در اوضاع ایجاد نمیکند؟
مرد بومی لبخندی زد و خم شد و دوباره صدفی برداشت و به داخل دریا
انداخت و گفت:
"برای این یکی اوضاع فرق کرد."
"همکلاسیای خوبم امیدوارم هرکسی سهم صدف خودشو داخل دریا بندازه و هرکسی منتظر بقیه نباشه،ی سال دیگه نه دریایی هست نه صدفی،سعی کنیم تصویر خاطرات خوبی از هم تو ذهن همدیگه باشیم "
یک سینه حرف هست، ولی نقطه چین بس است
خاتون دل و دماغ ندارم.... همین بس است
سلام خوبین؟ ایشالا که تابسون خوبی رو گذروندین.
نمیدونم ولی امیدوارم این 2 ترم با 6 ترم قبلی فرق کنه.
ینی امیدوارم شمام بخواین که یکم عوض بشیم.میخواین؟ نمیخواین؟؟
خلاصه این ترم برا اکثر بچه ها بخصوص کنکوریاا شدید سرنوشت سازه .بازم امیدوارم که همگی موفق بشیم.و ی امید شاید الکی که وقت استراحت ی سری به وبلاگ خودتونم بزنید.البت شمام حق دارین من زیادی امید دارم
و حرف آخر :"امید بعد از روح از تن جدا میشه "
لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام ، مستم
باز می لرزد ، دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
و آبرویم را نریزی ، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است
مهدی اخوان ثالث
چون فک کنم بازدید پالایشگاه، ی خاطره خوب برا هممون بوده اینم ی تیکه فیلم قبل نهار
(خواستم همه بتونن دانلود کنن با کیفیت پایین گذاشتم)
بچه ها میخوایم این پست و بذاریم برای بچه هایی که تو انتخاب واحد درس گیرشون نیومده یا دوس دارن ی ساعت دیگه بگیرن اینجا بیاین هماهنگ کنین تا با هم تعویض کنین
به ترتیب : سخت ترین،پراسترس ترین،خنده دار ترین،مسخره ترین و احمقانه ترین امتحان دانشگاتون چی بوده؟
ما حاشیهنشین هستیم.
مادرم میگوید: «پدرت هم حاشیهنشین بود، در حاشیه به دنیا آمد، در حاشیه جان کند و در حاشیه مرد.»
من هم در حاشیه به دنیا آمدهام
ولی نمیخواهم در حاشیه بمیرم
برادرم در حاشیه بیمارستان مرد.
خواهرم همیشه مریض است. همیشه گریه میکند، گاهی در حاشیه گریه، کمی هم میخندد.
مادرم میگوید: «سرنوشت ما را هم در حاشیه صفحه تقدیر نوشتهاند.»
و هر شب ستاره بخت مرا که در حاشیه آسمان سوسو میزند به من نشان میدهد.
ولی من میگویم: «این ستاره من نیست.»
من در حاشیه به دنیا آمدم،
در حاشیه بازی کردم.
همراه با سگها و گربهها و مگسها در حاشیه زبالهها گشتم تا چیز به درد بخوری پیدا کنم.
من در حاشیه بزرگ شدم و به مدرسه رفتم.
در مدرسه گفتند: «جا نداریم.»
مادرم گریه کرد. مدیر مدرسه گفت: «آقای ناظم اسمش را در حاشیه دفتر بنویس تا ببینیم!»
من در حاشیه روز، به مدرسه شبانه میروم.
در حاشیه کلاس مینشینم.
بچه ها خستم،وبلاگ خودتونه فک میکردم وقت بذارم شمام یکم وقت بذارین ولی...
گفتی:
غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟
پر می
زند دلم به هوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟
گیرم به
فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟
تقویم
چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟
رفتیم و
پرسش دل ما بی جواب ماند
حال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟