میم مثل مادر

When I came home in the rain, BROTHER asked y didn't u take an umbrella. SISTER adviced y didn't u wait till rain stopped. FATHER angrily warned,only after getting cold, U'll realize. But MOTHER, while drying my hair,said, Stupid Rain!! Couldn't it wait, Till my child came home That's MOM بچه های فرشته های خونتون رو هیچ وقت فراموش نکنید.روز مادر و زن رو هم به همتون تبریک می گم.
نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:58

خیلی قشنگ بود...منم روز مادرو به همه مامانا و مامانه خودم تبریک میگم

مرسی.ولی وقتی کسی تبریک میگه زبونش رو بیرون نمیاره.زشته!!!

پری سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:13

خیلی قشنگ بود چرا با احساسات ادم بازی میکنید
منم روز مادرو به مامان گلم تبریک میگم

من چیکار به احساسات تو دارم پری؟
بعدشم فک نکنم مامانت بیاد وبلاگ بری خونه بش تبریک بگی راحت تری.(هادی)

goli khanom سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 20:03

enshala hamishe saye garmeshun bala saremun bashe va betunim zahmatashun ro jobran konim
ROOZ MADAR VA TAVALOD DOKHT NABI MOBARAK.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 23:39

این شکلکم بود...نمیدونستم زبون دراورده فک میکردم داره میخنده!!ببخشید!ولی داره میخنده ها نگا کنید آخه کجاش به زبون دراوردن میبره؟!!

شوخی کردم.ولی انصافی اون چیه که قرمز رنگه وسط صورتکه؟عمرا شبیه لب باشه.

یه همکلاسی پسر چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:02

when you feel you are alone in the crowd,when you think no1 can understand you , when your love is rejected by others , just close your eyes & see , her face who loves you , who care for you in loneliness , & die when you cry
she is no1 , but your sweeet loving MOTHER .
love your MOM first and always.

آفرین

FH چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:11

be yade en payame ziba be hameye modara behtarin klameye ziba ra be anha begoyem

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد